من به وبلاگم (بارون) كمي تا قسمتي كم آلرژي دارم . بعد از امتحانا اون وبلاگ پرادو رو باز مي كنم و تا دلت بخواد توش مطلب مي ذارم .
هي ...!
من ديشب نخوابيدم چون ملت داشتن برا ميرحسين جيغ و داد مي كردن . دو روزه دارم تلاش مي كنم بيام تو اينترنت و تازه الان اومدم . تاريخ هم خوندم !
مي بيني چه دنيايي شده؟ به قول محمد علي ـ زاده : چه دلگيره جاده ..چه بي رحمه رفتن ...جدا مي شم از تو ..جدامي شي از من ..يه قلب مسافر يه مرغ مهاجر با يه دفتر از خاطرات قديمي ، جدا مي شه از لحظه هاي صميمي ...