داشتم الان آيندمو بررسي مي كردم...
مي رم راونشناسي و با تمام وجودم لذت مي برم...
بعد مي رم تو راهنمايي روشنگر كار ميكنم...
بعد ميام پرورشگاه تو...
بعد...
وااااي اونوقت زندگي فوق العاده است!البته نه به فوق العادگي راهنمايي...ولي از كجا معلوم!
اونوقت ميدوني ضدحال بزرگ چيه؟!
اين كه روانشناسي قبول نشم...واااي!
تو را مي سپارم به دل هاي خسته....
مضمون همون شعرس...
تو بمان با دگران خوش به حال دگران....
(تحريف شدشو ننوشتم!)
تو را مي سپارم به ميناي مهتاب...
مهتاب ديگه كيه؟!
7244
به نظرت 4.4.72 كسي به دنيا اومده؟!
در هر صورت هيچي 4.4.74 نمي شه!
عارفه اسم به اين قشنگي!
خداييش ما تو دبستان هم استثنا بوديم!
از اين كارا نمي كرديم...مي كرديم؟!
از همه رنگه گلرنگ شهر فرنگه گلرنگ چشما ديگه نمي سوزه با شامپو بچه گلرنگ..
منم باهات قهرم
حيف من پلاسيده كه . . .
حالا تو چه سريع پريدي بري زنگ بزني...
ولي خودمونيما... اگه امروز روي مود بدجنسي بودم حسابي سركارتون مي ذاشتم.....
حيف كه امروز درجه ي شيطنتم اومده پايين، حيف!
انگار تو وبلاگ خودتون خوندم كه سر اردو قبليه داشتين گروهبندي مي كردين...
گفتم اينم لابد مثل قبليه است ديگه...
ضمنا من اصلا افسرده نيستم...
خيلي هم سرحالم.....
فقط به اين فكر كردم كه چرا مورچه ها با پاهاي جمع كرده مي ميرن...يه تحقيق فلسفي بود....همين!
الانم مي خوام برم ادامه ماجراهاي پسر ناقلا رو بخونم....
كاري نداري؟
بي معرفت تويي
پلاسيده ي من
بي وفا تويي پلاسيده من
از خاله اينجانب بپرس شما تغيير و تحولي در خودتان نمي بينيد
مگه نمياد....
انگار از خودتون شنيدم كه مياد....
لابد اشتباه كردم....
شايد شايعه بوده......
شنبه كه حسابي به شماها خوش مي گذره....
مخصوصا به تو و هوش بانو و زبون دراز فرفري.....
نه بابا تاثير گرميه هواست....
هنوز اونو نپوشيدم.....