خواب من فوق العااااااااده بود.
دوباره داشتيم مي رفتيم اصفهان ولي يه جور ديگه بود!
واااااااااي..!
نمي دوني چه خوااااااابي ديدم...
عشق ميكردم تو خواب...!
چشم زدم..دوبار درگير شدم...
هيچي کودکم مشکل حل شد!
باورت مي شه من با كامپيوتر ديگه با كداي امنيتي عزيز درگير نيستم...؟!
خوشا به حالتان شديد.....
من الان هرچي سرچ مي كردم كه عكساي قهرماني و جشن آخرشو ببينم همش عكس اختاپوسه ميومد.....
همه رو گذاشتن سر كار......
ولي عجب بازيه سر كاريي بود....
وسط بازي حسابي حوصله ام سر رفته بود....
اما گل اسپانيا واقعا باحال بود....
سپانياي قهرمان!!!!!!!!!!!!!!!!
هيپ هيپ هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
عينكت مثل عينك خودمه
بيچاره آقاي عينك ساز هميشه ميذاشتش روي شيشه و چپ چپ نگاه عاقل اندر سفيه مي انداخت كه :از ميدان جنگ برگشته؟ واقعا مي خواهم بدانم با اين عينك چه مي كني؟
دلم مي خواست در جواب پوزخندهاي سرشار از عصبانيتش يك كلمه بگم : زندگي!
سلام دختر خوش قلب
دلم مي خواد براي تك تك پست هايي كه بعد از قاچ ماه نوشتي كامنت هاي مفصل بگذارم ولي نمي شود
دلم مي خواد به موقع برسم و پست جديد را بدون اين همه تاخير تاريخي بخوانم نمي شود
دلم خيلي چيزها مي خواهد كه نمي شود.
مبعث نوشته ات را خيلي دوست داشتم
خيلي
بابا اين عينك گرونه روانه تعميرگاه شد؟؟؟
بچه پولداري ديگه اگه من بودم اصن به چشم ميزدم!
وقت كردي آپ كن:دي
بابا كيبورد فرسايي !!!
خوشا به حال كيبورد شما كه چنين مطلب هايي مي نويسد !!