پولي ميگم وقتي متنت رو مي خونم ياد خودم مي افتم !جان تو !
اين حركات منه آخه !نكنه عاشق من شدي كلك؟ خب چرا زود تر نگفتي؟ ....
آسمان را تا هر جا که چشم هايم اجازه بدهد مي بينم. جلو مي آيم کنارت مي نشينم و پاهايم را دراز مي کنم و تکيه مي دهم به دست هايم. دستم را مي گذارم کنار دستت. سرت را بر نمي گرداني نگاه نمي کني خيره مي شوي به رو به رويت. انگار که حواست نيست. لبخند نامحسوسي روي لب هايت نشسته است.
خب اين منم كه وقتي نگاهم مي كنن ، سرمو بر نمي گردونم و به جلو خيره ميشم . جان تو !