• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : از آن كيبور فرسايي ها....
  • نظرات : 16 خصوصي ، 71 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خاله معين دل نازك..... 

    آره بابا از شانس ما اونجا هم گرم بود....

    البته شباي باحالي داشت....

    آدم فضايي ها هم سلام رسوندن....

    گفتن پس از اين قليه بي معرفت خبري نيست....

    جديدا هم كه باهامون كج افتاده و داره خونه زندگيمون رو نابود مي كنه.....

    پاسخ

    اون دفعه رفتيم خونه ي اون آدم فضاييه کوچه هشتم يه جور سردي باهامون رفتار کرده...! آره خواهر....! ما هم که نمي خوايم خودمون رو سربار کسي کنيم به خانواده گفتيم که ديگه اونجا نريم...! تازه اون همسايه بغليشون هم دعوتمون نکرد عروسي پسربزرگش. حالا پسر کوچيکش مي خواد عروسي کنه. اگر دوباره ما رو دعوت نکنه من ديگه پام رو تو اون محله نمي ذارم! البته اگر هم دعوت کنه نمي رما...! اره خواهر...خب آدميزاده ناراحت مي شه...!