نه اين دفعه واقعا قهرو بيگمم
مي خوام قهر كردن واقعي رو تجربه كنم...
وبد اخلاقي .... و عنق بودن ... و عصبانيت.... و داغ كردن... و...
بالاخره من به دنبال تجربه هاي جديدم....
بي خودي هم دعا نكن.....
وقتت رو تلف مي كني.....
آدماي مستجاب الدعوه تر از تو هم دعاشون اثر نكرد......
لابد يه مصاحتيه ديگه.....
خانوم معيني ديگه كيه.....
من قهرو بيگمم......
لطفا جيغ هم نزن....
مادر گرامي خوابيدن.....
به من چه كه چشمش شبيه اون چشما نيست ...
لابد اونم تقصير منه.....
خوبه خدا منو آفريد تا همه چي بيفته تقصير من....
من عصبانيم چون عصبانيم....
دليلش كافي بود؟
جمله ي آخري اصلا به من ربطي نداره(بغل دلت مي خواد به من چه!!!!!!!!)
همه اش هم تقصير تو بود كه بچه ها رفتن سر كمد....تو همه رو راه انداختي سر كمد و تحريك كردي كه درو باز كنن...شما حق نداشتين در كمد رو باز كنين.. حتي اگه چيزي توش نبود....
مي دوني اگه يكي اون صحنه رو مي ديد چقدر براي من بد مي شد.....
نمي دونم چرا نمي فهمين....
اون كارتون واقعا زشت بوددددددددددددددددد
تازه اش هم ...مشكل نشريه مدرسه اسمش نبود...اسمش هيچ ايرادي نداشت...حداقل از اسمايي كه تو مي گفتي خيلي بهتر بود....
مشكل نشريه مخاطباي بي مزه و بي انگيزه و بي ذوق و بي هنرش بود كه اگه مجله تايمز هم براشون چاپ مي كردي زورشون ميومد دويست تومن خرجش كنن تا دو تا كلمه حرف جديد بره تو مخاشون كه به غير از فيلمهاي هندي كتابهاي مودب پور هيچي توش نبود....
مشكل نشريه مخاطبايي بودن كه از بس همه چي در اختيارشون قرار گرفته بود ديگه نسبت به همه چي سير شده بودن....
من اگه اين نشريه رو تو يه مدرسه ديگه در مي اوردم بچه ها با كله مي خريدنش
دِ دهن منو باز نكن ديگه.......
برو بابا عصباني.....
حالا چرا قاطي كردي.....
تو مارو قال گذاشتي رفتي.......
تازه اش هم من اون نظرا رو صبح كه رسيدم مدرسه نوشتم نه موقع برگشتن به منزل
مي كنم هرشب دعايي كز دلت بيرون رود مهرش...
ولي آهسته مي گويم...
خدايا يكي بزني پس كله اش موثرتره......
سلام دختر عينكي!
خوفي ؟
قالبت مبارك وليمن شديداباهاش مخالفم !
خيييييييييييلي سفيده آخه !
هييييييييييي ....
فرا صبح دارم مي رم اراك .
يش نخود .
جات خالي ...
آپم .
و به جاي تمام هيجان هاي دو روز ديگر همين دلخوشي برايم مانده است !!!!!!!!! نظر 56 ام !!!!!!!!
هــــــي ... دلتنگي !!!
5623 ... اينه ... !!!