• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : چهارشنبه بازار.
  • نظرات : 4 خصوصي ، 87 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + قهرو بيگم 

    به هاديان هم نقش سياهي لشكر مي دم...

    مثلا يكي كه داره اون پشت قه قه به ريش تو سين مي خنده...

    البته بايد به گريمور بگم براي تو و سين ريش مصنوعي بذاره....

    پاسخ

    اتفاقا هاديان هم توي صحنه ي واقعي بود! وقتي من شيشه رو شيکوندم. بيرون در بود و بهم گفت که فرار کن تا کسي نيومده. کلي هم بهم خنديد و رفت! مي تونه تو نقش خودش بازي کنه!