• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : من دنياي خودم رو مي خوام.
  • نظرات : 5 خصوصي ، 61 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     

    الان:چهارشنبه

    من تنها تو يه اتاق دارم گريه مي كنم

    وشما: توي دبيرستان با هميد

    ياد روزهايي كه جلوي دبيران واي ميستاديدم م علف هاي سبزي كه زير پايمان مي روييد

    پاسخ

    اي کاش توي دبيرستان با هم نبوديم و بازم مي رفتيم علف کاري...!
    + طنزنگار 
    دنيا خيلي وقتها قشنگه. به شرطي كه بخوايم قشنگ ببينيمش.
    پاسخ

    موافقم.

    امروز بايد برم كله ي سحر عكس بگيرم !

    بعد برم دبيرستانمون برگه ي معرفي بگيرم ،‏ بعد برم ثبت احوال كه شناسنامه مو عكس دار كنم . بعد بريم از شناسنامه ي عكس دار شدم كپي بگيرم ببريم بديم هنرستانمون تا ثبت نامو تكميل كنن .

    بعد براي مانتو اقدام كنيم .

    بعد بريم كلاس كاراته اي كه ثبت نام كرديمو پرس و جو كنيم . بعدش ساعد 2 تا چهار تعيين سطح دارم ... !

    كل امشبم نخوابيدم !!!

    برو برنامه ي روزانه رو حالشو ببر !!

    پاسخ

    امروز کله سحر بلند شدم رفتم مدرسه. ديشب هم تا کي بيدار بودم فوتبال مي ديدم. يه کلاس مزخرف برامون گذاشتن به نام تفکر منطقي! خانومه اومده پلي کپي گذاشته جلومون مي گه حل کنيد. بعد خودش هم دستش رو گذاشته زير چونش ما رو نگاه مي کنه. يکي نيست بياد بگه آخه آدم عاقل اين پلي کپي رو که مي تونستيم تو خونه حل کنيم! لازم نبود اين همه تو گرما بيايم تا بشينيم پلي کپي حل کنيم که. زنگ بعد زبان داشتيم! بيخود و بي جهت معلم عزيزمون تصميم گرفته به جز کتاب اصلي آموزش پرورش دو تا کتاب ديگه هم بهمون درس بده. و چون حجم اون کتابا زياده مجبوريم تابستون هم بريم مدرسه. زنگ بعدش دوباره زبان داشتيم! البته اين دفعه سطح بندي شده! معلمه (يه معلم ديگه) درو بسته و دو ساعت گرسنه و تشنه نشستيم تو يه کلاس! دبيرستان هم به فکرش نمي رسه براي ما کارت اعتباري صادر کنه که بتونيم از بوفه يه چيزي بخريم و بخوريم که بلکه نميريم...! تو هم برو برنامه روزانه رو حالش رو ببر...!

    تو زيبان گذاشتم شعرمو .

    نمي شه كه هم تو ويند بزارم هم تو زيبان !!

    بعد مي گن طرف كه خودشيفته ايه !!!

    البته همه ي كارهاي من قابل قدر داني اند ! ( )

    پاسخ

    چي کار به کار حرف ديگران داري! هر چند جا خواستي بذارش!

    ببين ! من الان دارم مي گريم !!!

    هي من سنگم ، سنگم ، وقتي ام بارون مي شم و شعر مي گم نمي نگري !!!!

    اسنشم باهات قرم !!!

    پاسخ

    اسنشم با صاده. چون در حقيقت کوتاه شده اصلا اش همه...! آخه تو از من انتظار داري ساعت 4 صبح بهت نظر بدم؟!

    خداييي !!!؟ فائزه ي چي !!؟ اسم كلاسش چي بود !!؟

    اسم معلمش خانم چي بود !!؟

    ببين ، هرچي اطلاعات مي توني از من بهش بده و ازش بگير !!!

    واي خدا ... يادش به خير ... ! هيييييييييييييييي !

    اصلا وب نداره !؟ اگر داره بگو با خودش بحرفم .

    پاسخ

    من چه مي دونم. من فقط مي دونم اسمش فائزه است. دوشنبه بازم مي بينمش ازش اطلاعات مي گيرم.

    اين پارسي بلاگم با اين شكلكاي نا كفافش!(اختراع خودمه مثل اخراس مهربون)

    1756

    پاسخ

    ايول ماماني...! عاشق اختراعاتتم!
    ماماني.....
    پاسخ

    کودکت...!
    عاااااارفه....
    پاسخ

    مريم...!

    وااااااااي ماماني دارم ديوونه ميشم!

    بريم شب بخير؟!

    من كه اميدي به فردا ندارم....به نظرت...؟!

    پاسخ

    اميدوار باش ماماني...! بريم شب به خير فعلا...!

    سلام پو .

    يعني خداحافظ . اصفهان خوش بگذره . چهارشنبه ي خوبي برات آرزو مي كنم .
    براي خودم هم .

    5632

    پاسخ

    نه من تهرانم. نمي رم اصفهان...!

    سلام!

    فعلا آپ نيستم اما به زودي آپ مي كنم.

    پاسخ

    به سلامتي!

    زيبان آپه ...

    پاسخ

    آمدم..!

    هميشه به اين نوشته هات حسوديم مي شه !

    اينكه اين همه حسو از كجا مياري !!؟

    تو ذهن من اصلا موضوعي براي نوشتن نيست .

    مي دوني ، اگر بدونم مي خوام از چي حرف بزنم ، نوشتنش برام كار سختي نيست ! منتها مشكلم اينكه واقعا موضوع ندارم .

    خيلي خيلي دلم مي خواد كمكم كني ...

    مي توني !؟

    پاسخ

    امروز کلي به يادت بوديم. الان مي آم برات تعريف مي کنم.

    اين 1556 بود!

    پاسخ

    دمش...!
     <      1   2   3   4   5      >