اگه يه وقت دختر خاله ات پرسيد بنده اونجا چي کار مي کنم، نري همه چي رو بذاري کف دستش!
آبروداري كن!
بهش بگو تو بازار تره بار رو يه گاري سبزي مي فروشه!
يا بگو رو وانت هاي سبزي فروش ها از اين چشم و ابروهاي مشكي مي كشه و شعرهاي عشقولانه مي نويسه.....همش مي نويسه رفيق بي كلك قلي دوست!!!!!!!!!
ديگه نمي خواد قلي دوست رو براش توضيح بدي فقط بگو يه آدم خيلي باحاله....
اصلا مي خواي هيچ چي بهش نگو....
بگو با قهرو بيگم اتفاقي تو ايستگاه اتوبوس آشنا شدم...
فكر كنم اين جوري بهتره....