گفتم كه جرعه اي زنم از آبشار تو
لكنت زبان گرفته ام اما كنار تو از ... از ...ازل ...ازل شده ام ...مبتلاي تو دل ... دل ...دلم شده ... شده ... اين دل .. د...دچار تو اين بار هم زبان مرا باز مي كنيتا از تو گويم ، از تپش چشمه سار تو ....حال كردي؟