وااااااااااااااي !
گفتي بلوز قرمزه ! سرخابي بود احمق ...
مال جشن تكليف ام بود . به من و حلما عين هم داده بودن و به فائزه يه رنگ ديگه . آخي ...
مي دوني عاقبتش چي شد ؟
يه روز دختر دايي ام اومد خونمون دادم بهش بپوشه . از اونجايي که چاق بود اندازه اش شد . دختر دايي ام 9 سالشه !!!!! بعد هم با خودش برد و ديگه نياورد . من خيلي دوستش داشتم . عاشقش بودم . دلم براش تنگ شده ...!