اگه دماغت رو دوست داري ديگه اون كار رو تكرار نكن!
داري مي ري؟
باي!
من و تو كه نه!
من و خاله شادوووووووونه هوش زاده!
ديدي مي گه:جي جي جي جينگ!
واي ، منم بايد يكي از اون دسته ملاقه ها بگيرم دستم و بگم:
جي جي جي جينگ!
فكر كن!!!!!!
من بشم خاله شادوووووووووووووووونه!
واي مي شه آخر خنده!
چقدر به هم ميايم نه؟
مي تونيم برنامه رو با هم اجرا كنيم!
من بايد برم!
پنج دقيقه ي ديگه بر مي گردم!
برو بابا!
اصلا بلد نيستي با شاعرا ارتباط بر قرار كني!
من بهت مي گم از زور لطافت، ملت گوله گوله اشك مي ريزن، اون وقت تو مي گي لطيف نيست؟ مخصوصا قسمت آخر، راست كار فيلم هنديه!
وقتي خودم منتشرش كردم پولدار شدم، ديگه جواب سلامت رو هم نمي دم تا حالت جا بياد!
تازه من جاي اجراي اثر رو هم انتخاب كردم. روي برج ميلاد!
اما بايد مواظب باشيم كسي خودش رو از فرط احساسات پرت نكنه پايين!
خوب مشاور مالي يه كم محترم،
مي شه نظرتون رو بفرمايي؟
چرا بهم پول نمي دن؟
حسوديت مي سه من اينقدر خوب شعر مي گم و تو نمي گي؟
اي حسود!!!!!!!
«همين الان اتفاق افتاد»
اينجا كجاست؟
يه خونه!
اتاقــــــــــــــــــــــه!
صاحبش معين بانوست، كه خيلي هم باحاله.....
در ادامه مي گويد:
معين بانو با شاگرداش، مهربون و لطيفه(؟؟؟؟)
وقتي كه نظر مي ده، خيلي خيلي مليحه، خيلي خيلي مليحه.....
(در اينجا شاعر به اوج خالي بندي خودش رسيده!)
و در قسمت نهايي مي گه:
معين بانو توي جيبش يه عالمه ميخ داره.... جاي نوازش سر ، يه ميخ تو سر مي كاره .....
معين بانو تــــــــــــــــــــــــــــــوي جيبـــــــــــــــــــــــــش،يه عالمه ميخ داره!
در اينجا حضار به وجد ميان و شروع به كف زدن مي كنن و به خاطر لطافت بيش از حد اين اثر گوله گوله اشك مي ريزن......
وقتي تو هستي من نيستم و وقتي من هستم تو نيستي
اعصابم حسابي از اين قضيه خورد ميشهههههههههههههههه!
خوب خودته رو با من هماهنگ كن ديگه اه!
اون پول بخوره تو سرم.....
همشو بايد خرج معده ام و روحيه ي افسرده ام بكنم.......
من براي بچه ها دست تكون بدم و بچه ها كلي ذوق كنن....
هاهاهاهاهاهاهاهاها.....
احتمالا به عنوان جك سال انتخاب مي شه.....
يا دروغ سيزده....