• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : نود و يكمين روز....
  • نظرات : 22 خصوصي ، 51 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      
     
    + فاطمه سادات (فلفل نمكي) 
    هميشه از اين ناراحتم كه شعراي خوشگل بلد نيستم
    پاسخ

    فکر مي کني من چند بيت شعر بلدم؟! به تعداد انگشتاي دستت هم نمي رسه!
    واي ، آخ جون : پولي !!!!!!!!!!
    آره واقعا ؛ صبحش به من خوش گذشت .
    سرماخوردگيت خوب شد !؟
    پاسخ

    نه بابا سر ماخوردگي نبود...فشار عصبي بود! خوب خوب شد! اگر الان نرم خانواده سرم رو مي کنن!

    دوستان عيب كنندم كه چرا دل به تو دادم

    بايد اول به تو گفتن كه چنين خوب چرايي؟...

    دلم خونه...

    پاسخ

    دوستت دارم و دانم که تويي دشمن جانم/ زچه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم....مخصوص دل خون شما!

    دل من غم دارد .... غم سنگين دارد !!!!

    پولي قهري !؟

    چرا هيچ خبري ازت نيست آخه ؟؟

    پاسخ

    سلام. بابا چيو قهرم...سرم شلوخ پلوخه نمي تونم سر بزنم

    حواسم نبود تو قبلي نظر دادم....برو ببين

    پاسخ

    باشه
    + غريبه 

    زنواي مرغ يا حق بشنو كه در دل شب

    غم دل به دوست گفتن چه خوشست

    شهريارا!

    پاسخ

    پلي آن نيست که هرگز ز کمندت بگريزد. که در بند تو بودن خوش تر است ز رهايي..
     <      1   2   3   4