• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : قرعه فال...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ياس حسينيه 
    راستي يادم رفت بگم که منم معلم ديني و قرآن شدم
    و بهترين بيت شمس الدين از نظرم همين قضيه ي آسمان و امانت و شرح ديوانگي منه. خوب توصيفش کرده.
    پاسخ

    مي دونستم... :) گفته بودين :)
    وقتي گفتي معلم شدم
    اول گفتم:‌به به
    بعد گفتم: اي جان!

    اين خل شدنها و دويدن ها که کم نيست، آن هم در کسوت معلمي. بعضيها برونداد ندارند در خودشان شروع مي کنند به دويدن، خوب تر آن است که تو هستي.
    وقتي نوشتي خانم روشنايي دلم قنج رفت براي روزهايي که من و مريم و فاطمه و اکرم و فريبا و ... کلي دوست و رفيق ديگه مدرسه را براي خودمان کرده بوديم پاتوق
    دلم براي مريم پاتوقمان تنگ شد. اگر ديدي اش سلام م را برسان و احوال سوگلي ش را هم بپرس.
    وقتي نرگسهاي توي دستت را ديدم ياد افتاد کلاس مقدسم نرگس داشت، هر صبح که به مدرسه مي رفتم از سر ميدان صادقيه يک دسته نرگس مي خريدم و وقتي زنگ خانه مي خورد يکي يکي اش را مي دادم به بچه هايي که پشت در کلاس صف مي‌شدند براي نرگس‌هاي کلاس مقدس.
    يادم هست يک بار زهره(يکي از شاگردهايم) برايم از شيراز يک دسته ي صدتايي گل نرگس آورد، آنوقت بايد مي رفتم ميشدم معلم کلاس اول و به بچه ها دسته‌هاي ده تايي و صدتايي درس مي دادم، يا شايد هم همان کلاس مقدس برايم کافي مي بود....
    نميدانم.
    فکر کن امشب بايد چقدر کار داشته باشم که دوباره نوشتنم گرفته باشد!
    پاسخ

    سلام :) نيمچه معلم ساده اي هستيم... :) خانوم روشنايي جانم رو مي شناسين؟ مطلع نبودم... :) نرگس ها چشمه هاي سرشار زندگي اند... :)
    + فخر 
    به نسبت افزايش جمعيت هم فراواان شده است .

    پاسخ

    مسلما
    + ريحانه 
    فراوان نشده است ؟
    پاسخ

    بوده است فک کنم... به نسبت افزايش جمعيت قطعا افزايش يافته...
    + ريحانه 
    روزگاري ست که ديوانه فرااوان شده است :|
    دليل خاصي نداشتم :|
    پاسخ

    :/
    حس لحظه هاي ناب...!
    لحظه هايي كه در نبودشان مي تواند يك نقطه ي درد و حساس منو تشكيل بدن...
    پاسخ

    :)
    + پاييز 
    تو هم حتي جوانک بودي ^_^ :|
    پاسخ

    من هنوزم جوانکم... :)
    + ريحانه 
    چقدر يک پونزده ساله ي اول ج نشين مي تونه حرف داشته باشه و چقدر از حرفاش مي تونه بيهوده و بيخود باشه و چقدر پونزده سالگي مي تونه نا مفهوم باشه .. :|
    پاسخ

    من پونزده ساله بودم دوم الف بودم... دوم رياضي به تعبيري! يوها ها ها ها ها ها..... :دي
    + ريحانه 
    نقاشي هاي فخري خوب نيست ..
    از اين ستون لينک هات واقعاً کم ميشه يا از هنرهاي انحراف چشمِ منه ؟
    ميدوني پلي .. انحراف چشم درد بدي ست .
    اشاره کرده بودي به ظلمت هاي خاص راهروهاي دبيرستان و اون خاکستريِ مانتوهاشون .. همون وقتي که قرار بود براي قبول نشدنِ من دعا نکني ؛ اين انحراف چشم در راهروهاي دبيرستان حتي از مانتوي خاکستري هم خطرناک تر است .


    پشت سري فخري دچارِ حرف ها شده و تکليفش با خودش معلوم نيست و هر کي نفهمه فخري اينو کاملاً مي فهمه . دخترک دچار حرف ها شده .. :|


    چقدر تو واضح و مبهم مي نويسي اونقدري که يک نفر هم بر نمي گرده بگه نا مفهوم نامفهووم ..


    فخري دوست داشت خوب مي بود تا خودش مي نشست سر جايش يک عدد پلي واقع در اول ج را دقت مي کرد .
    پاسخ

    ببين انقدر نامفهوم نوشتم که همه ديگه عادت کردن! ديگه مي گردن نکات رو از بين همه مبهيمات در ميارن و من مجبورم هي نامفهوم و نامفهوم تر بنويسم! الان نمي دوني چه نکاتي در اين متن بود که غير از خودم هيچ کس نمي فهمه :|اتفاقا نقاشي هات خيلي خوبه خصوصا اون دختره که اول کتاب عربي کشيدي و به جاي صورتش گله... انحراف چشمم نداري به علت فسيل شدن وبلاگ ها من هي از اين ليست لينک حذف مي کنم.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ چهارشنبه 93 دي 24 نوشته شما با عنوان قرعه ي فال برگزيده شده و در جايگاه پيوندها در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب هما . ص و دبير سرويس آن هور بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.