• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : مرنجان دلم را ....
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + تسي 
    صورتم خوب شد
    چاره اش رفع استرس ِ روزهام بود
    کاش دلمم اونجوري که صورتم خوب شد، خوب بشه!
    پلي هيچوقت نذار 18 سالگي کاري که با من کرد رو باهات بکنه!
    هيچوقت
    پاسخ

    مگه دست منه؟ مگه دست خودت بود؟ :|
    + تسنيم 
    ب گمونم من يه کامنت اينجا گذاشتم که الان خورده شده:|
    پاسخ

    نه بابا... من حواسم نبود قاطي نظرا تاييدش نکردم :دي غصه نخور حالا
    ئه ! اين دقيقن همون كاري ِ كه هيجده سالگي داره با من ميكنه ... !
    پاسخ

    مدارا مي کنيم...
    + تسنيم 
    عين ِ 18 سالگي من که هيچوقت ازش خوشم نخواهد اومد!
    هيچوقت
    اما دلم
    براش
    کلللللي تنگ ميشه...کلللي...
    پاسخ

    ميگم صورتت از اون حالت جوش جوشي در اومد؟ اگه هفده سالگي من صورتمو جوش جوشي مي کرد تا آخر عمر ازش بيزار ميشدم :دي
    :) با توجه ب شناختي ک ازت دارم
    فکر ميکنم همين الانم پيرو واسوخت باشي پو...
    پاسخ

    هدي من پيرو واسوختم؟ اگه بودم الان صد دفعه بايد از بامي که پريديم پريديم مي خوندم! صد دفعه که نه... هزار دفعه... تو بيشتر پيرو واسوختي!!
    در طريقت رنجش خاطر نباشد مِي بيار...
    پاسخ

    آره مي بيار....
    لياقت نداشتي,آه دست خطم مي گيردتا...نفرينت مي کنه ميري پيرو واسوخت ميشي...
    اون وخ من دستمو ميندازم دور گردن دست خطم و با هم مي شينيم بهت مي خنديم
    پاسخ

    هدي خودمم دارم احساس مي کنم يه ذره زمان بگذره نيازي به توطئه تو و دست خطت نيست! خود به خود پيرو واسوخت مي شم!:|
    جوون!
    قدر هفده سالگيتو بدون...دستشم ببوس...
    حرف بزرگترتم گوش بگير...
    پاسخ

    من قدر شونزده سالگي مو مي دونم حدايتي... که مصادف با هفده سالگي توئه...
    لاف عشق و گله از يار؟زهي لاف دروغ
    عشقبازان چنين مستحق هجرانند...



    هرچند من وحشي رو خيلي دوست دارم...
    پاسخ

    هدي يادته اينو تو دفتر خاطرات جنوبم نوشتي؟ وااااي هووو .... منم با اون خط وحشي خرچنگ قورباغه ات مدت ها طول کشيد تا فهميدم دقيقا چطوري اين شعرو مي خونن! :|