• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : :(
  • نظرات : 1 خصوصي ، 25 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + ريحانه 

    پارسال شال گردنت من وهدي روياد گريفندور مينداخت خيلي..کلي ذوق ميکرديم.

    + نيکي 
    اين براي fm
    پاسخ

    خب چيه مگه نيکولي؟ تو خوشحال نيستي مارک روسري خانوم کريمي پشتش روسري شون نبود؟ :دي
    منم ندارم:(
    امروز ي عالمه آدم اومدن توي نمازخونه،تا جلوي در نشسته بودن.من حوصله نداشتم ک ي ساعت اونجا بشينم و سخنراني بشنوم و اين ي عالمه آدم ک ميگم همش اين آخرا اومدن و کلي با هم خوش و بش کردن بعدش،خلاصه اينکه بار سنگين زجر کشيدن ب دوش ما بود ولاغير!
    نکته ي خوشحال کننده اش اين بود ک ضحي هي برميگشت روشو مي کرد ب من و آروم مي زد رو پام-همون جوري ک وقتي پاهامون خواب مي رفت مي خوابودنديمشون،يادته؟؟نوبهار هم پاش خواب رفت،گفتم نازش کن بذار بخوابه!و توجهي ب عمق حرفم نکرد و هي پاشو تکون داد-و ميگفت ناراحت نباش و ي لبخند :) هم ميزد.نکته ي خوشحال کننده ش اين بود ک با قلقلک هاي ضحي جنبه ي قلقلکي نبودن خودمو تقويت کردم هي و اگه تو بودي مثه عادله هي مجبور بودي بالا پايين بپري-يا هم از تو ک بعيد نيست- بخوابي کف نماز خونه و دستتو بگيري روي دلت و قاه قاه بخندي!نکته ي خوشحال کننده ش اين بود ک من با ديدن هر آدم قديمي ک روزامون ب برکت حضورشون خوب يا گند سپري شدن رو ديدم و نرفتم سلام کنم(:پي)،البته بجز خانوم کريمي. و نکته اي ک بي نهايت خوشحالم کرد اين بود ک مارک روسري خانوم کرديمي پشت روسريش نبود و چي بهتر از اين ميتونه خوشحال کننده باشه ب نظرت؟!!!!
    .
    ترک کردن بعضي "جان"ها هم،عادت ميخواد...
    :->:-<

    پاسخ

    منم ندارم... حتي يه كوچولو هم ندارم، امروز با قيچي رفتيم اردو توچال... كلي نشستم قصه ها بافتم كه اگر شما ها باهامون بودين چه قده بهمون خوش مي گذشت... يادته پاهامون رو مي خونديم؟ علاوه بر اون اگه من بودم حتما شونصد دفعه جام اتل متل توتوله با انگشت هام راه مي نداختي! مگه نه؟ چه قدر خوشحالم كه هنوز يادتونه من قابليت اين رو دارم كه يه دفعه كف نمازخونه دراز بكشم و دستام رو بذارم رو دلم و قاه قاه بخندم.... مي دوني چيه؟ احساس مي كنم هيچي خوشحال كننده تر از اينكه مارك روسري خانوم كريمي پشت روسري اش نبود نيست.... اين مارك روسري يه بخش عظيمي از خاطراتم رو در بر مي گيره... جلوي در معاونت... موقعي كه تو يه ساعت با خانوم كريمي جر و بحث مي كردي سر اين مارك روسري.... :) واقعا جان دادن بعضي عادت ها ترك مي خواهد كه ما نداريم....
    منم جاي دوستات بودم،دلم برات خيلي تنگ مي شد
    تو از اون مريم هاي خوبي
    هم خوب هم هيجان انگيز...:)
    پاسخ

    حتما دوست هاي تو هم خيلي دلشون برات تنگ ميشه.... به حق شباهتي كه به گردن هم داريم :)
    هعي ..
    الان دارم با گلکسي اس تري بت نظر ميدما..
    بر حالشو ببر يني...
    امرو ک خال معين اومد جات بسي بسيار زياد تر از اون چيزي ک فک ميکني خالي بود.
    ...
    اخ......دلت ک برا ما تنگ نشده..اما اگ شد بيا ي سر بزن....
    پاسخ

    آيفون و گلكسي اس تيري و كلا متي تو با احساسات من از اون ابتدا هم بازي مي كردي! يادته مامانت آيفون خريدن كه يه روز بياري من ببينم و آخرش هم روزي كه ديدم ديگه فايده نداشت؟ :دي معلومه كه دلم برات تنگ شده. هر جوره هم دارم فكر مي كنم نمي دونم چطوري بيام و ببينمت... يادته اون شب تابستون با تو و نرگس كنفرانس گذاشته بوديم و انواع گوشي هاي مختلف رو به نقد مي كشيديم و نرگس مدام بهمون مي گفت كه بس كنيم؟ دلم واسه اون شب هم تنگ شده ... يه شب بياين كنفرانس بذاريم يه ساعت با هم بحث كنيم كه اس تيري آيا گنده هست يا نه... راستي مت مت پاسخگو باش چرا من تو وبلاگ هاي پراسي بلاگ با گوشيم نمي تونم نظر بدم؟
    + نيکي 
    سلام سلام !
    پووووووووووووووو!!
    پپسي بزن به افتخارم!!!
    من براي اولين بار تو امتحان زبان فارسي از املا غلط ندارم

    پاسخ

    وااااااااي نيكولي! برات نون بربري مي خرم :دي
    + سارا 
    سلام.
    خيلي قشنگ بود.

    پاسخ

    غمگين بود...
    + مهر 
    چققققققققققدر دلم مي خواد يه دفعه يه سروصداي آشنايي رو بشنوم و خبردار بشم که پلي اومده دبستان ديدن ما،به وسايل روي ميزمون سرکشي کنه،سراغ گوشي و مايحتوي(محتوي) اونو بگيره ، توي تقويم روي ميز که هديه ي هِدي ست تولد پلي رو تو ارديبهشت تبريک بگه و اهالي دفتر رو بذاره سرِ کار که ..........
    خب،تقريبا عادت کرده بودم.

    ترک کردن بعضي عادت ها "جان" مي خواهد... که به گمانم من يکي هم هيچ وقت نداشته باشم...

    از شما چه پنهان دلمان به ماه دي خوش بود!!!
    پاسخ

    از شما چه پنهان که در اين ماه دي فقط جمال کتاب و دفترم رو ديدم. حتي نرفتم يه کمي توي حياط ورجه وورجه کنم. ترک کردن بعضي عادات جان مي خواهد که من ندارم، خانوم مشاورمون هنوز هم گاهي اوقات اعتراض مي کنه که چرا هر وقت وارد اتاقش ميشه با يه نگاه همه چي رو چک مي کنم... ولي اونم عادت مي کنه... حتي با وجود اينکه اونا هدي ندارن که تو موبايلشون دنبال اسمشون بگردمو و گوشي شون هم اصلا به با کلاسي گوشي شما که هيچ وقت نذاشتين نگاش کنم نيست... البته مشهد که رفته بوديم با قيچي يک بار دزديمش ولي چيز خاصي نداشت...اينکه رک تقويم ميزتون تولد من علامت نخورده کم کاري هدي رو نشون ميده و ايضا اينکه دفتر سرکار نمي رن که اين پلي عزيز کيه که تولدش مبارک... هدي موقعي که تقويم ميده بايد تولد منم توش علامت بزنه! موقعي که از راهنمايي رفتيم قيچي کلي ناراحت بود که چرا اون موقع ها که با هم بوديم حاضر نشده که باهام طول راهروي دبيران رو طي کنه! شما نمي خواين يه بار ديگ اون روزا برگرده تا بهم اجازه بدين يه ذره بيشتر اون بازيه که هي تکون تکون مي داديم توي گوشي تون بگردم؟;-);-)
    به زينب بگو هاااااااااله درستتتتتتتتتته
    دههههههههههع
    اوهوم واقعا
    مثلا کشيدن مقنعه دوستان بسي لذت داره :دي
    پاسخ

    بلده... :)
    جان مي خواهد که ما نداريم ...
    ترک ِ بعضي عادت ها ...
    منم ندارم ...
    پاسخ

    ارديبهشتي ايم ديگه :)
    + پابکس تاته دنيا 
    پلي خجالت!اون ده روز ش واسه چيه؟؟؟؟
    ازهمين جا اعلام مي کنم که بنده ي حقير در تاريخ 6 دي ماه 1374 چشم به جهان گشودم تاکيد ميکنم 6 دي ماه...
    هرگونه تاريخ ديگر که در مورد تولد بنده است را از همين جا تکذيب ميکنم!!واين تاريخ ها ساخته ي ذهن مشوش وژوليده ي برخي دوستان است .با احترام.
    پاسخ

    صدرا :( ببخشيد. حقيقت اينه كه من يه ذره دير تر از 6 دي يادم افتادم تولدت رو و با خودم گفتم كه ممكن نيست يادم بره حتي تولدش شونزدهمه! خب حالا 17 سال و 12 روزته! صدرا :((((
    + پابکس تاته دنيا 
    قضيه ي اين هفده سال ودوسالگي چيه؟؟؟
    پاسخ

    مگه شونزدهم توولدت نبود؟ نگو که ششم بودا!
    + پابکس تاته دنيا 
    هرجورصلاحه......
    پاسخ

    هفده سال و دو روزگيت مبارک قهرمان:-:-
    سلام
    دلمان سوزيد خيلي
    انقدر که دلمان براي اين ميسوزد که تو دوستاتو ترک کردي، دلمان به حال خودمان نمي سوزد.
    نمي دونم تونستم حسمو بگم يا نه؟
    پاسخ

    اوهوم.... چون من يه عالمه ساله با دوستامم.....:'(
    ما هم ک اينجا حاله اي از يک گلکسي دار بي معرفتيم نه؟
    حاله يا هاله چميدونم تو ام حالا. اه منم ک اصلا هيچ وقت املام خوب نبوده و نيست
    پاسخ

    آره تو هم که سردسته ي گلکسي داراي بي معرفتي! اه زينب... چرا يادم انداختي؟:'(:'(:'(:'(
       1   2      >