• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : آخرين نفس پاييز
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    احساسم ميگه به پولي داره خوش ميگذره امسال ...اينطور نيست ؟
    خشحالم براش ... خيييلي ........ :*
    پاسخ

    چيطوري مها؟ ديشب خواب مي ديدم عطا و عارفه اومدن مدرسه ي ما، ولي اونجا مدرسه ي ما نبود... بعد كلي خوش گذشت با هم خنديديم و زديم تو سر و كله ي همديگه. همه ي اولا وايساده بودن نگاه مي كردن باورشون نمي شد كه اينا ماييم... آخرش ديدم دارم از سرويس جا مي مونم و رفتم و بيدار شدم....
    نميشود که نميشود! :)
    پاسخ

    اصلا و ابدا نمي شود. :دي
    + يکي 
    نميدونم...
    گفتي يکي بپرسه،
    منم پرسيدم!
    پاسخ

    واقعا كه...
    + يکي 
    يکي...
    پاسخ

    يعني كي؟
    من ک سوم ب اي نبودم چي؟
    انقدر دلم برايت تنگ شده که حتي نمي تواني تصورش را هم بکني
    امسال هم قرار بريم اصفهان ولي من نمي خوام با اين بچه ها برم اردو حتي بهشت...
    رفتيم پينت بال خيلي جات خالي بود کلي خوش گذشت...
    بيان يه رو با هم بريم تا حسابي بزنمت...
    پاسخ

    حرف نزن! اصلا حرف نزن زينب! واقعا هم خوردن داري! تو يه سوم الفي بالقوه اي كه آبروي هر چي آدم كه گلكسي داره رو بردي! چرا جواب اس ام اس مو نميدي؟ نه بگو چرا نمي دي؟ نه ... بگو ببينم! كوثر كه گفت قراره برين مشهد! ضحي هم مي گفت دلش مي خواد بره قزوين؟ روشنگر تور ايران گردي گذاشته نكنه؟ :دي كدوم بچه ها! همچين ميگي اين بچه ها انگار يه دوره ي جديد اومده رو كار... اينا رو ولش كن. بگو چرا جواب مسيجم رو نميدي! از گلكسي ات خجالت نمي كشي؟
    + يكي 

    مگر ميشود با سوم ب اي ها بد بگذرد ؟
    پاسخ

    اهم. نيكي؟ يا يكي؟

    مطلب قبليتو بيشتر دوس داشتم. مخصوصا خط آخر، قبل از پي نوشت.
    پاسخ

    مال تو :دي