• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : دل
  • نظرات : 1 خصوصي ، 11 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مهر 
    الهي من بمييييييييييييييييييييييييييييييرم
    پاسخ

    ئه ئه... خدا نكنه.....
    + مهر 
    خدا وکيلي آدم ذوق ميکنه از اين نظراي قشنگ دوستش...........

    پاسخ

    برم مردم رو بيارم تا از جواباي من ذوق كنن! والا... اينجا جمع دوستان جمعه! ما تك افتاديم!
    + طهورا سعادت 
    فکرکنم جنس لطيف دل وقتي ازکنار غير براي رسيدن به اصل مي گذره بالاخره به تنگ مياد.براي بعضي ها اين عبور پابند شدن داره که همون قفسه.براي بعضي هاهم حاصل پريدنه
    اين دلتنگي مولانا فکرکنم با ادبيات خودش يعني مشغوليت غيراو که باعث تنگ شدن دل توي محدوديت دنيا مي شه
    اين دلتنگي که توموقع پريدن ازش حرف مي زني فکرکنم شوق بيشتر براي رسيدن وبريدن از همين قفس دنياست.
    البته بي ربط نيستن به هم.بستگي به حال سالک داره که شماباشي:دي
    پاسخ

    تازه مي فهمم كه منظورتون از گذشتن از غير چيه. ولي به نظرم تاثيري كه اين مساله رو دل مي ذاره اسمش دلتنگي نيست. يا لااقل دلتنگي اي كه من ازش حرف مي زنم نيست. دلتنگي كه ازش حرف ميزنم دقيقا همون شوق براي رسيدن و پريدنه. متشكرم از نظرتون استاد و شرمسارم از تاخير پاسخ كه مسببش بنده هستم كه چرخ دنده هاي ذهنم يه كمي كنده و بعضي چيز ها رو دير مي فهمه :)
    + طهورا سعادت 
    "همه دلتنگي از دل نهادگي براين عالم است.مردي آن است که آزاد باشي ازاين جهان وخودراغريب داني ودرهر رنگي که بنگري وهر مزه يي که بچشي داني که به آن نماني و جاي ديگر روي هيچ دلتنگ نباشي"
    آدم وقتي کودکانه مي پره، انگاردلش روهم باخودش مي کنه از زمين ومي فرسته هوا....که همه دلتنگي ازدل نهادگي براين عالم است
    پاسخ

    شايد هم از دلنهادگي نباشد... از جنس دل كندگي باشد، دلي كه تو قفسه، تنگ هم ميشه...اصلا شايد آدم براي همين كودكانه مي پره كه دلش رو از زمين بكنه و به همون هوايي ببره كه دلتنگشه. نه؟
    اوهوم منم دلم تنگه روزاي تعطيله..
    بدون درد سر..
    بدون درس..
    بدون نت..
    بدون فکر..:
    :دي
    پاسخ

    آره... حتي بدون نت....
    چون از اين کوير وحشت ب سلامتي گذشتي ...:(
    پاسخ

    به شكوفه ها به باران برسان سلام ما را....(ادامه ي شعر اين بود يا من شعر ساختم؟)
    اوهوم.. منم!!!
    پاسخ

    نوستالوژيك ها نوجوان هاي قرن بيست و يكه ديگه! نسل قبل از ما دلشون برا گل كوچيك تو كوچه تنگ ميشد... :دي

    سلام پولي جان!خوبي؟؟؟

    اين قسمت کولر و پرده ي اتاق رسما در استان ما شروع شده!!!

    ولي بازي کامپيوتري رو خيلي هوس کردم!البته فقط تابستونا بازي مي کنم.اونم بازي آشپزي:ديييييي بقيه سال تو اينترنتم!

    خيلي حس خوبيه وقتي به تابستون و ايـــــــــن همه روز تعطيل فکر مي کنم!!!!

    پاسخ

    سلام. نه من وقتي بزرگ شدم آشپزي بازي مي كردم. كوچيك كه بودم از اين بازي هاي طولاني تفنگي اي كه داداشم مي كرد رو منم بازي مي كردم. ساعت ها و ساعت ها تا از داداشم جلو بيفتم و هيچ وقت نيفتادم و نمي افتم...هنوز هم...
    + هزار 


    ....

    دلم ميخواهد حتي بدون دل تنگي ....

    قفس تنگ اين دنيا!

    ترکيب قفس و دنيا که با هم مياد ياد حرف شهيد آويني ميوفتم ....

    اگر مقصد پرواز است

    قفس ويران بهتر!!!!

    پاسخ

    اين عبارت قفس تنگ دنيا رو از يه دوست سرقت كردم. يادش ب خ ي ر

    خستگي ممتد از قفس

    نتيجه اش دلتنگي ممتد است

    تا پرواز نكنيم

    زنداني بودنمان نيز ممتد است .

    مثل هميشه عالي و پر از حرف....

    پاسخ

    بي حرف بود عطيه... بي حرف...
    چه قدر راحت خوابيده پو .....
    لپ کشاني درون عکس را مي گويم ....
    پاسخ

    :) چه راحت.....