و باز هم سلام!
من آهنگ وبلاگ ميخوام!!!
بايد چيکار کنم؟
اصلا اون کد لعنتي رو بايد کجا زد؟
يه جورايي گيج کنندس...!مي شنوي نه بويشان مي کني...اين ويرگول لازم داره!وگرنه ميشه مثه قضيه اون جمله هه تو کتاب زبان فارسي:بخشش لازم نيست اعدامش کنيد!:)
من تا حالا تو شباي سياه مريم بو نکردم،ولي نرگس هم همين طوري آتيش مي زنه...
آفرين!
ب اين ميگن خواب !
ميدوني چرا خواب بستني ديدي؟
چون ي مدته من همش بستني ميخورم. و سرعت عملم توي بستي خوردن بسيار بالاست ...آخي.سيب ترش هم خيلي دوست دارم.
اين قضيه ي بستني هم عين داستان چارلي و کارگاه شکلات سازي بود!!!!! همچين فضاي خوابت فانتزي بود! فکر کن پشت مدر3 ما ي جايي مثل بازار امامزاده صالح باشه ما هم با وجود3 تا ناظم يا معاون ول کنيم بريم اونجا.چ دل خوشي داشتي تو خواب.خصوصا من و تو (و عارفه) ک کلا خانواده فرهنگي هستيم و اينا!!! چقدر حرص خورديم اونروز ...يادته ؟بهش فکر مي کنم از سرم دود بلند ميشه.
آفرين ...بازم از اين خوابا ببين. خيلي وقت بود تو خواب کسي حضور فعال نداشتم !
حواست ب ساعت نظر دادنم هم باشه. کلا مفهوم شب و روز رو بوسيدم گذاشتم کنار.
:دي
سلام
واقعا چ اهميتي داره عکس گل مريم باشه يا نباشه ؟!
هيچ اهميتي نداره.
خواب رو تعريف کن.
مي گم حالا حداقل گل مريم مي ذاشتي!
يا مثلا عکس خودتو!
خيلي خوب بود آفرين.
تحت تاثير قرار گرفته بودم ...
تحت تاثير هستم هنوز !
نظرهاي طولاني من هم جايي نرفتند.اصلا رفته باشند. مهمه مگه؟
نه بابا! خيلي هم مهم نيست.
من هنوز هم تحت تاثيرم ...!!
فائزه ي بار ب من چند شاخه يا شايدم ي شاخه مريم داد. تيکه تيک اش کردم چسبوندم توي دکورم لاي عکس هام.
خيلي بوش خوب بود.:دي
:((
خيلي قشنگ بود !
چ
ي
ب
گ
م
!
2
8
5
6
:
د
آخه چي مي توني بگي در برابر متن به اين زيبايي؟؟؟
راستي بهش مي گن صنعت حس آميزي، شنيدن بو رو ميگم ها.
مريم ها همين است شيوه و روششان....
کم کم بويشان در مغزت نفوذ مي کنند....
و ديگر نمي شنوي بويشان را...
شنيدن نه... نمي بويي....