• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : 246
  • نظرات : 0 خصوصي ، 20 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    از هدي پندي آزمون ورودي دومو پرسيدم .

    گفت رياضيش در حد دبستان بود

    ( راست مي گه آزمون ورودي کلاس اولم رياضيش خنده دار بود . )

    ادبيات و عربيش آسون نبود .

    ( بازم راست مي گه . تمام چيز هايي که من تو آزمون ورودي سوالاشو ديده بودم امسال تو کلاس خانوم پارسا پور مي خونيم )

    زبانش مي گفت سخت بود براي من

    زبان بخون و وعربي و ادبيات .

    به عارفه هم بگو حتما

    يادت نره ها فولي جان

    به دعايت هم اين روز ها خيلي خيلي محتاجم

    داغونم

    پاسخ

    چشم فلفل جان دعا مي كنم. واااااااي زبان! من تو زبان كودني بيش نيستم! عربي و ادبيات مشكلي نيست. از خوندنش لذت مي برم. دعا مي كنم...دعا كن فلفلم.

    اين روز ها بيشتر از هميشه به فولي نياز دارم تا با بي خيالي

    با هم تاب بازي کنيم و بخنديم و چيپس کاري بخوريم .

    همان ها که همه فکر مي کنند خوش مزه است و لي ما به بدمزه بودنش ايمان داريم .

    اين روز ها دلم بيشتر از هميشه دلم فولي مي خواهد

    اين روز ها دلتنگي بي وفايي دارد خفه ام مي کند

    دلم با تمام وجود تنگ شده برايت

    براي بي خيالي ات

    براي لبخند هايمان

    با تمام وجود .

    پاسخ

    من اينجام فلفلك! يك عدد فولي سر و مر و گنده! فقط يه كمي پژمرده! يه كم ديگه بگذره مث هدي شاعر مي شم.... من به زودي شاعر مي شم. منم دلم يه فلفل مي خواد...دلم خيلي چيزاي ديگه هم مي خواد....
    هي تويي که مث ِ من خوشگلي :دي قالبت دوس دارم
    پاسخ

    منم تو رو دوس دارم.
    + anonymous 

    حرفات قشنگه

    يعني اينکه 14 سالگيت تموم شد پير شدي؟ 14 سالگي جوووونمـ :x
    پاسخ

    نه بابا تا پيري مونده...
    + مت 
    سلام
    پاسخ

    سلي متي...!
    چه قالب قشنگي ، دارم باهاش حال مي کنم .
    پاسخ

    خيلي دوسش دارم.

    فک کنم قالب خيليم نو نباشه!!
    ولي من تازه ديدم!!

    پس بازم قالب نو مبارک!!!

    پاسخ

    نه نوئه...


    1. قالب تو مبارک..

    2. چرا اين قدر غمگين..؟ 15 سالگي ات مبارک!!!

    3. ساعت 1 و 3 دقيقه بامداد!!

    4. شيمي نخوندم!! رياضيم ي صفحش مونده!!!

    5. من امروز 11 صفحه تو دفتر خاطراتم نوشتم!! قبلشم رياضي نوشتم! ديگه دست نمونده!!

    6. ... ( برداشت آزاد! )

    پاسخ

    من 15 ساله نشدم هنوز.... دفترچه خاطرات منم همش فقط داره پر مي شه...
    + ام علي 

    هيچي 18 سالگي نميشه.

    نگو نه... تو که نمي دوني! بايد تجربه اش کني تا بفهمي چي ميگم. شايد بي حکمت نبود که حضرت زهرا(س) در اين سن به شهادت رسيدند.

    فاطميه رو تسليت ميگم.

    التماس دعا

    پاسخ

    اممممممم...! زبون درازي! تو 18 سالگي ات گذشته ولي من هنوز يه عااااااااالمه دارم! امممممممممم...!
    + be cool 

    14 سالگي من توي يک شب برفي زمستون خيلي آروم از زير لحافم بيرون خزيد و رفت و فقط اون شب توي اون زمستون برف اومد...برفي که حتي روي زمين ننشست ولي 14 سالگي من رو با خودش برد...از اون موقع فقط يک سال ميگذره ولي هر برفي که بياد يادم ميمونه که من هم يک روزي 14 ساله بودم...

    مواظب باش چي 14 سالگيت رو ميبره...يه دفعه اتفاق ميفته و تو حس ميکني که ديگه 14 سال نيستي...يه وقت ديدي يه پروانه کنار دستت پر زد و 14 سالگيت رو برد...

    نگران نباش...15 ساله ها هم براي خودشون عالمي دارن...

    + نيکي 
    حالا از همه ي اين ها که بگذريم ، مي رسيم به 15 سالگي !
    من فکر نمي کردم تو ي اين سن اين قدر فحش بشنوم که امسال از معلم ها شنيدم
    نکته ! يه سوالي هست که مي گه : فرق نيکي و پولي از اين نظر در چيست ؟ و از آن چه نتيجه اي مي توان گرفت ؟
    جواب : پولي اين همه فحش رو تو 14 سالگيش شنيد ، اما نيکي تو 15 سالگي!!!
    نتيجه 14 سالگي نيکي با ادبانه تر بود ! واقعا !!!

    پاسخ

    واي نيكي تو خلي. 13 سالگي من هم خيلي باادبانه تر بود! كاش دوباره 12 ساله مي شديم نه؟دو تامونا...هم من...هم تو...


    ياد 14 سالگي ام بخير

    خيلي تلخ بود..

    مثل قهوه...

    زيبا نوشتي..

    يا علي

    پاسخ

    14 سالگي من اصلا تلخ نبود. فقط سخت بود. انسان ساز بود.... مثل موندن زير منگنه بود!

    سلام

    سال نو مبارک

    صد سال ب اين سالها

    هر روزتان نوروز

    نوروزتان پيروز

    من احمق نيستم . حماقت يعني فراموش کردن . فراموش کردن اينکه عيدي بود و فاميل دوري بود و ببعي دستور پخت نيمرو ميداد و من 4 بار از اين صحنه فيلم گرفتم و ...

    من احمق نيستم . ولي از ديروز فهميدم خيلي احمقم . چون دوباره موهامو کوتاه کردم ولي اون شکلي نشد که توي اون عکسه بود ! و خيلي کوتاه شد . من از زندگي قطع اميد کردم و سه ربع توي اتاق تاريک نشستم و اس بازي کردم . بعد اومدم بيرون و فهميدم خيلي هم هيولا نشدم !!

    من از ديروز فهميدم خيلي احمقم . چون فراموش کردم 14 سالگي يعني سوم راهنمايي . و فراموش کردم سوم راهنمايي يعني همه چيز . و چقدر احمقانه همه چيز را فراموش کردم !

    من خيلي احمقم . چون فقط آمده بودم ک بگويم ک الو گفته قراره دوشنبه واسه درست کردن تابلو نمايش بمونيم مدرسه و بايد وسايل لازم رو بياريم .و ما چقدر علافيم ! و چقدر احمق !

    قبلا تر ها هر چي ميشد زرت و زرت مي گفتم احمق . ي جوري به طرف مي گفتم احمق که حس مي کرد واقعا احمقه (اينو ريحانه بهم گفت) دلم مي خواد ب ياد همون قبلا تر ها بگو احمق . اين بار فقط به خودم .


    پاسخ

    واي. دوشنبه...تابلو نمايش....كابوس...واي خداي من...مقاله رو كي بنويسه؟ منم احمقم. منم امروز فهميدم احمقم. از هر جهتي كه تو بگي احمقم! من احمقم كه حرفم رو عين آدم نمي زنم. حاضر نيستم به خاطر غرور مسخره بعضي كار ها رو كه دوست ندارم بكنم! احمقم كه نمي تونم نظري و حسي رو كه دارم عين آدم بگم چون مي ترسم بقيه فكر كنن من احمقم چون دارم حماقت مي كنم...اين قدر دارم حماقت مي كنم و حالم از خودم به هم مي خورم. اين روز ها دلم مي خواد فقط براي يه روز هم كه شده دوباره خودم باشم...(چهارده سالگي من فقط شامل 10-20 روز از روزاي آخر سوم راهنمايي مي شد. 14 سالگي من تماما توي دبيرستان گذشت. و خيلي هم سخت...)
    + matan 
    خيلي عاااااااااااالي
    اما
    تا پايان 14 سالگي 30 روز وقت است
    30 روز خودش يه عمره
    پاسخ

    نه متي. 31 روز. 31 روز مي شه دو عمر....
       1   2      >