ببخشيد در حين نظر براي يکي از دوستان ديگه بودم اشتباهي براي تو نوشتم...از به وجود آمدن اين اشتباه در بدو آشنايي پوزش مي طلبم!
...هواي خووووونه برگشته
تموووووم جاده بارووووونه
يه حسي تو دلم ميگه
تو نزديکي به اين خونه ؟
من امروز نبودم . به همون علتي که يه سه شنبه روزي داشتم مي مردم و کلاس زيست پيچوندم .
الان خوبم .
امروز تولد مطهره و مليکا رضايي مي باشد!
...تو اين دنيا يه آدم هست که دنياشو تو مي بينه ...
ليلي و لعيا اسم قشنگيه !
سوال فني داشتم : به نظرت ما خوبيم ؟
براي ديدنت امشب تموم سال بيدارم ...
*داشتم تو نزديکي گوش مي دادم هي پارازيت تايپ مي کردم واست *
پولي جان سلام
من خيلي وقته وبلاگتو مي خونم و ازت خيلي خوشم مياد...
با دوستم لعيا يه وبلاگ راه انداختيم...هنوز خيلي کسي نمياد توش اما شايد اگه تو بياي و ازش خوشت بياد و به بقيه هم معرفي کني يه رونقي بگيره...خلاصه خيلي خوشحالمون ميکني اگه بياي...
اين آدرسه وبياگمونه:
http://shelangtakhte.parsiblog.com/
سلام
کاش آدما اينقدر زود فراموش نمي شدن..از ياد خيليا رفتم...توهم روش ام من هنوزم هروقت ميام اينترنت يکي از کارام اينه که به تو هم سر بزنم...
هي...امان از روزگار...
حالا خوبه از دور شدن از مطلب اصلي بدت مياد والا چي مي شد ...
من مي تونم وقتي كه تو 15 سالت شد بهت پز بدم من هنوز 14 سالمه و 2 ماه مي تونم يه كاري كنم بسوزي ... !
درجه ي خشانت ( الان اختراع شد ) رفته بالا .... !!
بعدش هم از اون طرف منظورت كيه ؟
در ضمن من از هيچ كس فرار نمي كنم .
ولي بگو كي رو گفتي .
من توي اون روز مضحک 15 ساله شدم .
تکرار مي کنم : مضحک !
تو هم بگو : مضحک !
هر وقت دلم ميگيره دايره مي کشم روي صفحه ي احمق کاغذ ! هر کدوم يه جوري ميشه.هيچکدوم به پاي دايره هاي سر کلاس هندسه نمي رسه.سر کلاس هندسه پاکنژاد دايره کشيدم و صداي مليکا رضايي رو شنيدم که وجد اومد . با خودم گفتم چه دل مضحکي داره ...
تکرار مي کنم : مضحک
تو هم بگو : مضحک
بارسا حذف شد
راننده سرويسمون گفت حذف نشد بلکه بازي برگشت داره
من ميگم مضحک
تو هم بگو....
سلام....
راستي فردا جمعه اس برنامه ي درسي مون چي بود؟؟؟
اين شكلكه چطوري اومده . توضيح مي دي ؟!
منم مي خواااام .
منم ديروز كه تعطيل بودم نشستم و دفتر يادداشت برادر گرام رو پر شش ضلعي كردم خواستم يه تفاوت چشمگير داشته باشه با بقيه صفحه هايي كه من رنگشون كردم .
بعد هم همه رو از دم رنگ كردم .
از اين شايعات آخر زنگت هم خوشم نيمد . البته شايعه شايعه است خوش اومدن و نيمدن نداره ... !
من داغ کرده ام .
تو نهيب روان پريشي مي زني به خودت .
يکي مي خواهد فرياد بزند .
يکي حسرت مي خورد.
يکي تنفر دارد .
عاقبت دلتنگي شايد همين باشد .
چقدر دوست دارم ببينمت فولي .
و محکم بغلت کنم
من دوست ندارم دلتنگ باشم .
از مرور خاطره هم خسته شده ام .
آخ
14 سال و 9 ماهگي .