• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : شيريني اي به نام وصال.
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    اتفاقا آسانسور برج ميلاد خيلي معرکس!

    البته گوشاي من هنگام بالا رفتن ازش گرفت!

    :دي

    پاسخ

    من امروز تو آسانسور خونه مامان بزرگم نشسته بودم داشتم به قيچي اس ام اس مي زدم. كف آسانسور نشسته بودم! چون ساختمون كمپلت خالي بود! بعد كه اومد بالا واقعا نزديك بود حالم به هم بخوره...

    يادمه و من همش با خودم تکرار مي کردم

    که نه از هيجان زياد خيالي شدي

    و نه

    فول هنوز نيومده

    و نه نه نه ن ه

    پاسخ

    خوب شد درو باز كردي ولي من تا فردا صبح هم مجبور بودم اونجا بشينم.

    سلام !

    منم از آسانسور بدم مياد چون رسما 2 بار توي آسانسور گير کردم و هر دو بار تا مرز سکته ي ناقص پيش رفتم ! ولي توي آسانسور خونمون که رسما يه بار بدفرم توش گير کردم با الو کلي خل بازي در آورديم و از سر و کولش بالا رفتيم !!!

    آخي ...

    پله بازي يه چيز ديگه اس ...!

    خب حالا کي رو ديدي کلک ؟!

    پاسخ

    منم امروز رفتم خونه ي مامان بزرگم جديد بود. پسردايي هام ذوق كرده بودن منو مجبور كردن با هم آسانسور بازي كنيم...! اين قدر بالا و پايين رفتيم كه حالم داشت به هم مي خورد. من كي رو ديدم؟ چي كي رو ديدم؟

    salam polly

    man upam!

    miay dg?!

    پاسخ

    چشم.
    + ليلا 
    مگه من چيم که تو حاضر نيستي بعد ِ من پاتو اون جا بذاري؟:-دبليو!
    پاسخ

    منظورم آسانسور بود بچه جان. نه تو.
    + نيکي 
    ما خونمون آسانسور نداره .
    مي توني بياي خونه ي ما، هي از اين 40 تا پله اي که ما هر روز طي مي کنيم بياي بالا.
    پاسخ

    ما هم نداريم. تو هم بيا هي برو بالا پايين. البته ما فقط 14 تا پله داريم.
    + عادله 
    اتفاقا ديروز ما مهمون داشتيم بعد شوهر دخترخاله ام گير کرد تو آسانسور نزديک نيم ساعت تو آسانسور بود........ خييييييييييييلي باحال بوووووود!!!
    پاسخ

    چه همه خاطرات آسانسورشون رو مي گن! دايي من هم چند روز ژيش گير كرد تو آسانسور.

    من عاشق آسانسورم
    پاسخ

    من نيستم.


    <ن عاشق آسانسورم.

    پاسخ

    وقتي سوارش مي شي...اون هنگامي كه دلت يهو پايين مي ريزه...نفرت انگيزه....


    واااااااااااا

    با همون پله ها ديييييييييييگه

    پاسخ

    خب آخه مي گي پله ها فقط واسه بالارفتنه...! گفتم شايد پايين اومدن ازشون قدغنه...! :دي...! فكر كن هر كي مي ره بالا اون جا گير مي كنه...چه باحال...

    منم عاشق

    نفس نفس زدن هاي بعد از رسيدن به طبقه ي پنجم هستم ولي هميشه از آسانسور استفاده مي کنم

    پاسخ

    يادته اومدم خونتون؟ مثل ديوونه از پله اومدم...همه بهم مي خنديدن...يادته اومده بودم پشت در نشسته بودم نمي دونستم سمت چيه يا سمت راستي؟ يادته زنگ زدم از قيچي پرسيدم تو مي گفتي صداي پولي تو راهرو مي ياد درو باز كردي؟ يادته؟


    خب تو جواب ندادي خودم جوابشو دادم! 70 تا ثواب به نفع من!

    خب مام پله داريم!!!

    البته برا رفتن به طبقه بالا! وگرنه نداريم

    پاسخ

    خب خدا رو هزار مرتبه شكر كه 70 تا ثواب نصيب خواهر خودم كردم:دي. خب وقتي از اون پله ها رفتين بالا چطوري مي يان پايين؟


    عليك سلاااااااااااااااااااااام:دي

    وا!! چ بي كلاس!!‌چرا سوار نشدي؟!؟!

    گفتم حتما زده شدي ازش!!:دي

    پاسخ

    از صبح كه چن دفعه سلام كرديم. گفتم كه ما آسانسور نداريم. پله داريم.


    سلااااااااااااااااااااااام:دي

    من كلي از شما متشكرم كه...!

    اتفاقا من اسانسورو دوس دارم!:دي

    شما زياد استفاده ميكني به خاطر اونه خوشت نمياد خب!!:دي

    پاسخ

    من زياد استفاده نمي كنم. ما آسانسور نداريم. با پله بالا پايين مي ريم.
    + ليلا 
    من امروز سوار ِ آسانسور ِ برج ِ ميلاد شدم:دي
    پاسخ

    پس من حاضر نيستم پامو تو برج ميلاد بذارم...