مرگ هيچوقت پايان کبوتر نبوده و نيست .
مردي ؟ به همين راحتي ؟
چرا ؟
چرا قيافه ات آشناست ؟
كوچكتر كه بوديم دل بزرگتري داشتيم
امرزو كه بزرگيم چقدر دلتنگيم ..!
سلام خواهر !!
چي شده خواهر !!
نبينم اندر حوالات پلي ما اينطوري باشه !!
من فکر کنم اين پرواز حالا بايد شروع شه اگه قرار بود همه چي با يه خداحافظي و چند تا اشک تنگش تموم شه پس کاش هيچ وقت شروع نمي شد ...
خواهر اين رسم عاشقيه !
پلي ميگم اين مدت دلش واسمون تنگ نشه !!
راستي پل قل (اصطلاح جديد در و كردم !!) كيك خامه ايت خيلي خوش مزه بود !!!
من كادومو دادما !!
نه پلي چرا پايان !
شايد خيلي وقتا آدم فكر ميكنه پايان ، تازه همه چي شروع ميشه ...
شايد از حياط اون سمت هم بشه چهارشنبه ها رو حس كرد .........
( از جمع چهار نفره اي كه دلش دوباره اصفهان مي خواد )
اي انديشه ي رها شده از يك حس پاييزي ، من باران صورتي صدايت را دوست دارم ، مرا ببين كه پشت پرچين نگاهت هستم ، من به نشانه هاي باد تكيه داده ام ...مرا آرام بخوان .....
چون خيلي قشنگ بود دوباره من نوشتمش ....
من هموني ام كه چهارشنبه ها مثل تو برام متفاوته نه روزاي زوج !!!
اميدوارم كه فهميده باشي پولي كوچولوي من !!!!!
من مي تونم هرچقدر كه دلم خواست نيشخند بزنم اما تو نبايد اين كار رو بكني( دليلش رو خودت مي دوني)
به جاي نوشتن اين جواب بايد مي نوشتي:
«اي ..... عزيز كه جانم فداي تو قربان مهرباني و لطف و صفاي تو»
و در ادامه: « البته كه اين متن رو در وصف شما نوشتم اي ... گرامي و ....»
پي نوشت: يه سوال. اين چه سريه كه همه متن هاي قبلي پاك مي شه ولي متني كه در مورد خواب ديدنته هيچ جوري حذف نمي شه؟
تموم شد عقشم...
تموم تموم تموم....
پايان پرواز و رهايي و....
از 24خرداد مطمئني؟؟يعني از منبع موثق شنيدي؟؟؟
من آپم...سر نمي زني؟؟قهري؟؟؟
پوووووووووولي....
(راستي من فرهنگ قبول شدم....)
...
گاه مي انديشم،
خبر مرگ مرا با تو چه كس مي گويد ؟
آن زمان كه خبر مرگ مرا
از كسي مي شنوي، روي تو را
كاشكي مي ديدم .
شانه بالا زدنت را،
- بي قيد -
و تكان دادن دستت كه،
- مهم نيست زياد -
و تكان دادن سر را كه،
- عجيب ! عاقبت مرد ؟
- افسوس !
- كاشكي مي ديدم !
خيلي بدي!!!!
سارا رو لينك كردي منو لينك نكردي؟؟؟
پولي سوخته ي من !!!!
نبايد خودتو اذيت كني عزيز !!!
خواهش مي كنم ، تمنا ، التماس ...
پولي من مطمئنم كه 24 خرداد مي تونه يه تولد دوباره باشه ...
( خودشون گفتند ... )
من اصلا هم از يك حس پاييزي رها نشده ام، من يك حس زمستانيم!
ضمنا از رنگ صورتي هم خوشم نمي ياد، بهتر بود مي گفتي باران نارنجي(فكر كن!!!!)
تازه من با اين چشم ضعيفم چه طوري پشت پرچين نگاهم رو ببينم؟
بعدشم تو چطوري به باد تكيه دادي؟
آخرشم اينكه من اصلا نمي تونم آروم حرف بزنم! چه حرفايي مي زني ها!!!!!!
سلام!!
راستي قنو هم چپ دسته!
همراه سوم كيه؟؟
شنيدم ديروز پيش يه بنده خدايي يه چيزايي گفتي!!
آخه دختر حسابي تو چي كار داري؟!!
دوست دارم بگم من خوشحالم كه قبول نشدم!!
